پژوهشگران تاکيد مي کنند که اهميت توزيع بافت چربي در بدن در پيش بيني ابتلا به ديابت و بيماريهاي قلبي عروقي اهميت بيشتري نسبت به ميزان چربي کل بدن دارد.
هرگاه انرژي دريافتي افراد بيش از انرژي مصرفيشان باشد، ضمن برهم خوردن تعادل قد و وزن، با انباشت تودههاي چربي در ناحيه باسن يا شکم، چاقي باسني ( گلابي شکل) يا چاقي شکمي (سيبي شکل) و در مواردي هر دو چاقي بروز ميکند.
البته بافت چربي توزيع يکنواختي در بدن ندارد. مهمترين محل ذخيره شدن چربي در بدن در ناحيه زير پوست است.
در حالات چاقي و غير چاقي، تفاوتهاي ويژهاي در بافت چربي زيرپوستي زنان و مردان مشاهده ميشود.
شادی لک - دانشجوی ترم ششم پرستاری
زناني که چاق نيستند از بافت چربي زير پوستي بيشتري در ناحيه سريني– راني برخوردارند، در حالي که در مرداني که چاق نيستند چربي زيرپوستي به شکلي يکدست در تمام بدن توزيع شده است.
در مردان چاق، چربي زير پوست شکم بيشتر جمع مي شود. به اين نوع چاقي، نوع مرکزي، بالاتنه، مردانه و يا چاقي سيبي شکل گفته ميشود.
در زنان، چربي بيشتري در نواحي پايين شکم و لگن و رانها جمع ميشود. به اين نوع چاقي، چاقي محيطي، زنانه يا گلابي شکل ميگويند.
ارتباط بين جنسيت و چاقي ناحيهاي يا موضعي قطعي نيست. شماري از مردان به چاقي محيطي گرفتار ميشوند.
بعد از ناحيه زير پوست، چربي در احشاء، پشت صفاق، دور کليهها و در ناحيه چشمخانه جمع ميشود. ميزان سوخت و ساز اين چربيها بيش از شکم و ناحيه سريني و رانهاست. اين ترتيب اهميتي خاص از نظر سوختوسازي دارد.
علوم پزشکي ثابت کرده است که تنها چربي تجمع يافته در اعضاي داخلي بدن و احشاء مسير مستقيمي به کبد دارد و در فعاليت بدني هم چربي احشايي بيشتر از ساير قسمتها به عنوان سوخت مصرف ميشود.
البته در وضعيتهاي خاص، اين ترتيب تغيير پيدا ميکند. به عنوان مثال، در زنان شيرده فعاليت سوخت و سازي چربي ناحيه سريني – راني بيشتر مي شود.
پرسشي که در اينجا مطرح ميشود اين است که سازو کار چربي سوزي چيست و به عبارتي چربيها از چه راهي ميسوزند؟
پاسخ دادن به چنين پرسشي ميتواند بسياري از حقايق را براي ما روشن کند.
تحقيقات نشان داده است که هورمونهاي چربي سوز (يعني کاتکولامينها) در چربي احشايي فعالترند و فعاليت آنها در بافت چربي زير پوستي شکم، فعالتر از نواحي ديگر زير پوستي است. مواد و هورمونهايي که اثرات ضدچربيسوزي دارند (مثل انسولين، پروستاگلاندينها و آدنوزين) اثر مهاري بيشتري بر فعاليت چربيسوزي در بافت زير جلدي نسبت به سلول هاي چربي احشايي دارند.
آيا چاقي موضعي خطرناک است ؟
چاقي شکمي زمينهساز بيماريهايي همچون ديابت نوع ۲، حملات قلبي و گرفتگي رگهاست؛ زيرا به اين وسيله اسيدهاي چرب در معرض راديکالهاي آزاد که از طريق غذا، هوا و نوشيدني وارد بدن شدهاند، اکسيد شده و چربيهاي مضر(LDL ) را ايجاد ميکنند.
چاقي بالاتنه ارتباط بيشتري با عوارض چاقي همچون ديابت، فشار خون بالا، ناراحتيهاي عروقي و بالا رفتن چربي خون دارد در حالي که چاقي محيطي عوارض کمتري دارد.
شاهد گفته بالا ظهور بيشتر ديابت، فشار خون بالا و ناراحتيهاي قلبي– عروقي در کساني است که نسبت دور کمر به لگن در آنها بيشتر از همتايانشان است.
همه مي دانيم که اضافه وزن و چاقي از ريسک فاکتورهاي بيماري قلبي و سکته مغزي هستند اما تحقيقات جديد نشان مي دهد محل توزيع چربي اضافي بدن نيز فاکتور مهمي محسوب مي شود.
کساني که چربي اضافي بدنشان در ناحيه شکمي قرار داشت در مقايسه با آنها که پراکندگي چربي در بدنشان متناسب تر بود ، بيشتر در معرض مرگ ناشي از پاره شدن ناگهاني عروق مغز قرار داشتند.
بنابراين اندازه چربي شکمي در مقايسه باBMI (شاخص چربي بدن) ، بهتر احتمال سکته را پيش بيني مي کند.
تنها وجود چربي نيست که بر اين خطر تاثير دارد بلکه توزيع آن در بدن نيز حائز اهميت است.
شايد دليل آن که چربي شکمي يک تهديد جدي براي سلامتي محسوب مي شوداين است که با سندرم متابوليک که با افزايش فشار خون ، افزايش کلسترول بد خون (LDL) و حساسيت ناقص به هورمون انسولين ارتباط دارد.
همچنين افرادي که چربي دور شکمي بيشتري دارند ، سطوح بالاتري از مواد التهابي در خونشان ديده مي شود.
التهاب دائم در عروق خوني به نظر مي رسد در بيماري هاي عروقي ، حمله قلبي و سکته مغزي دخالت داشته باشد…
همچنين مشخص شده است که در مردان، چاقي شکم و در زنان نسبت چينهاي پوستي کتف به پشت بازو با ناراحتي هاي قلبي – عروقي و ميزان مرگ و مير کلي ارتباط نزديکي دارد.
پزشکان مي گويند دو راه براي کاهش انبار چربي در بدن وجود دارد يا بايد ورود آن را مانع شد که چاره آن تغذيهاي است و بايد کالري دريافتي فرد را کم کرد.
اما راه دوم آن است که موتور سوخت و سازي بدن هرچه ميتواند بيشتر از چربيها به عنوان سوخت استفاده کند.
چربيها به عنوان سوخت در بدن نقش برجستهاي دارند و در شرايط مشخصي بهعنوان سوخت اصلي بدن ميسوزند و در اين زمينه از قندها پيشي ميگيرند. مثلا در حال استراحت چربيها سوخت اصلي بدن هستند. اما متاسفانه در اين حالت بدن سوخت کمي مصرف ميکند و از اين رو در اين حالت به طور کلي خيلي چربي نميسوزد.
يک حالت ديگر هم براي سوختن چربيها وجود دارد و آن شرکت در فعاليتهاي بدني چربيسوز است.
ورزشهاي چربيسوز ورزشهاي سختي نيستند و در واقع بسيار هم ملايم هستند. پيادهروي، دويدن آرام، کوهپيمايي، شنا کردن و دوچرخهسواري نمونههاي اعلاي اين نوع فعاليتها هستند.
در اين فعاليتها بايد شدت ملايمي را انتخاب کرد بهعنوان مثال، شدت در حين دويدن بايد طوري باشد که فرد بتواند با دوست خود لااقل جملهاي را رد و بدل کند. در اين حالت موتور هوازي در بدن بيشتر از سوخت چربي استفاده ميکند.
نکته مهم اين است که چربي سوخته شده از يک موضع انتخاب نميشود و بايد انتظار داشت که بعد از مدتي چاقي بهطور عمومي کاهش يابد.
نتيجه تحقيقات نشان ميدهد که امکان تقويت عضلات يک ناحيه وجود دارد اما نميتوان چربي آن را به طور انتخابي کاهش داد.